دیکشنری
free of expense
fɹi ɑv ɪkspens
فارسی
1
عمومی
::
بیخرج، مجانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FREE HEARTEDNESS
FREE INDUCTION DECAY
FREE INDUCTION DECAY FUNCTION
FREE JET SPILLWAY
FREE LANCE
FREE LAND
FREE LIST
FREE LIVER
FREE LIVING
FREE LOVE
FREE LUNCH
FREE MARKETS
FREE OF CHARGE
FREE OF COST
FREE OF DUTY
FREE OF EXPENSE
FREE OF FEAR AND WANT
FREE ON BOARD
FREE OPEN ACCESS MEDICAL
FREE OSCILLATION
FREE PARKING
FREE PASS TYPE PACKED BED
FREE PATRIOTIC MOVEMENT
FREE PORT
FREE RADICAL
FREE RANGE
FREE REDUCT
FREE REIN
FREE RIDE
FREE RIDING PROBLEM
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید